اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پاکیزه دل

نویسه گردانی: PAKYZH DL
پاکیزه دل . [ زَ / زِ دِ ] (ص مرکب ) پاکدل . که دل پاک دارد. که اعتقاد پاک دارد :
زبان باز بگشاد مرد جوان
که پاکیزه دل بود و روشن روان .

فردوسی .


زین دادگری باشی و زین حق بشناسی
پاکیزه دلی پاک تنی پاک حواسی .

منوچهری .


پاکیزه دل است این ملک شرق و ملک را
پاکیزه دلی بایدو پاکیزه دهائی .

منوچهری .


نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاک نهاد
بهتر آنست که با مردم بد ننشینی .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.