اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پان

نویسه گردانی: PAN
پان . (اِخ ) ۞ در اساطیر یونانی نام پسر هرمس و پریئی بنام دریوپ ۞ . وی محافظ گله هاست و در ردیف ملتزمین دیونیسوس ۞ قرار دارد و از دره ها و کوهها عبور میکند و بشکار یا تنظیم رقصهای پریان مواظب است و او با نائی که خود مخترع آن است با آنان میرقصد و دارای شاخ و پاهای بز می باشد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۵ ثانیه
پان تلیک . [ ت ِ ] (اِخ ) ۞ کوهی در آتیک واقع در میان اثینا و ماراتن . مرمرهای سفید و زیبای آن معروف است و اکنون بنام پان تِلی مشهور است ...
ترکه پان . [ ت ُ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جوانرود است که در بخش پاوه ٔ شهر سنندج و 46 هزارگزی جنوب خاوری پاوه و 3 هزارگزی جنوب راه اتوم...
کانی پان . (اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه ٔشهرستان سنندج واقع در 25 هزارگزی خاور سنندج و یکهزار گزی شمال شوسه ٔ سنندج همدان . ناح...
کلمه‌ای بر سیاق اندیشه‌های پان (نظیر پان‌ایرانیسم، پان‌ترکیسم، پان‌افریکانیسم و جز آن) که در ادبیات پان‌ترک‌ها رواج دارد و به معنای ناسیونالیست ایرانی...
پان تیور. [ی ِ ] (اِخ ) ۞ کنت نشین قدیم ایالت برتانی که از لامبال به غینگان امتداد داشت .
پان تیور. [ ی ِ ] (اِخ ) ۞ لوئی دُبوربُن دوک دُ. پسر کنت دُتولوز. مولد رامبویه بسال 1725م . و وفات در سنه ٔ 1793م . بود. وی پدر شوهر مادام ...
پان دانه . [ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ طایفه ٔ گیاههای مونوکوتی لِدُن ذوفِلقَة.
هر کسی چون گل درین گلشن به رنگی می کش است لب به ساغر باز کردم بیره پان یافتم (بیدل دهلوی)
پان تی تس . [ ت ِ ] (اِخ ) ۞ وی یکی از سیصد تن اسپارتی است که در جنگ ترموپیل (جنگ میان ایرانیان و یونانیان ) شرکت کرد. در این جنگ همه ...
پان رخصت . [ ن ِ رُ ص َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در بعض بلادهند رسم است که بوقت رخصت کردن پان به شخص رونده میدهند. (غیاث اللغات ). مان...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.