گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پای برجا کردن نویسه گردانی: PAY BRJA KRDN پای برجا کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) امکان . اثبات . استوار کردن . پایدار کردن . توکید. ایکاد. تأکید. وَطد. طِدة. توطید. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود