اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پای پیچیدن

نویسه گردانی: PAY PYCYDN
پای پیچیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) سرتافتن از خدمت و رفتن و گریختن . (برهان ) :
الا تا نپیچی سر از عدل و رای
که مردم ز دست تو پیچند پای .

سعدی .


|| جان کندن . (برهان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.