اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پایدار ماندن

نویسه گردانی: PAYDʼR MANDN
پایدار ماندن . [ دَ ] (مص مرکب ) باقی ماندن . بر قرار ماندن . ثابت ماندن :
نماند کسی در جهان پایدار
همه نام نیکو بود یادگار.

فردوسی .


شما را خماند همان روزگار
نماند خماننده هم پایدار.

فردوسی


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.