گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پای در پای کشیدن نویسه گردانی: PAY DR PAY KŠYDN پای در پای کشیدن . [ دَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) بهم درپیچیدن دو پای از مستی و جز آن : دست در دست برده چون مصروع پای درپای میکشم چون مست .مسعودسعد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه واژه معنی جان در پای کسی کشیدن جان در پای کسی کشیدن . [ دَ ی ِ ک َ ک َ ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه ازجان خود فدای جان او کردن . (بهار عجم ) : خوش آنکه نقل سازم لبهای می پر... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود