گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پایسته نویسه گردانی: PAYSTH پایسته . [ ی ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) بقا کرده و پاینده و دائمی را گویند. (برهان ). باقی . دائم . پیوسته : پایسته چون بود پسرا دنیاچون نیست او نشسته و پابسته .ناصرخسرو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود