پای موزه
نویسه گردانی:
PAY MWZH
پای موزه . [ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) پای افزار : و مسلمانان بسیار غنیمت یافتند از سلاح و جامه و زرینه و سیمینه و برده گرفتند و یک پای موزه ٔ خاتون با جورب گرفتند و جورب و موزه از زر بود مرصع بجواهر. (تاریخ بخارا).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.