اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پای نهادن

نویسه گردانی: PAY NHADN
پای نهادن . [ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) پای نهادن در کاری ؛ بدان کار دست زدن . شروع کردن به آن . پای نهادن بر چیزی ؛ ترک کردن آن . (غیاث اللغات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
پای پیش نهادن . [ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) (... ازکسی ) بر او مقدّم شدن . از وی برتر شدن : بسال است کهتر فزونیش بیش از آن مهتران او نهد پای...
پای بازپس نهادن . [ پ َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) عقب ماندن . کم آمدن : اگر از بحتری شاعر وزیر قصیده ای بدین روی و وزن و قافیه خواهد هم ا...
پای بر پی کسی نهادن . [ ب َ پ َ / پ ِ ی ِ ک َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از متابعت و پیروی کردن باشد. (برهان ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.