پتو. [ پ َ ] (اِ) از پت بمعنی مو، قسمی منسوج پشمین . پشمینه ٔ معروف کشمیری . (رشیدی ). پارچه ٔ زفت پشمین که بر روی لحاف و گاهی تنها چون لحاف بر روی افکنند. فرالاوی گوید در صفت جوانی صوفی
: بتن بر یکی ژنده ای از پتو
شب و روز بودی بروی و بمو.
(از جهانگیری ).
و این کلمه ظاهراًاز پُتُو به ضم پا و تاست که در لهجه ٔ کرمانیان بمعنی پرپشم و پشم آلوست .