اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پخ پخو

نویسه گردانی: PḴ PḴW
پخ پخو. [ پ َ / پ ِ خ ْ پ َ / پ ِ ] (اِ)پِخلوُچَه . پِچلیچه . غلغلیچ . غلملیچ . (رشیدی ). غلفچ . غلمچ . قلفچه . غلغلک . غلغلی . و آن چنانست که انگشت در زیر بغل کسی کنند و بنوعی بجنبانند که بخنده افتدیا کف پای یا کف دست خارند بدان مقصود :
در میان فرس میدانی چه باشدپخپخو
در هری پخلوچه گویند از صغیر و از کبیر.

نیازی صاحب فرهنگ منظومه (از رشیدی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
pekhpekhoo گویش کرمانی قلقلک
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.