گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پخته رای نویسه گردانی: PḴTH RʼY پخته رای . [ پ ُ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) مجرّب . آزموده . فهمیده . عاقل . لبیب : شنید این سخن مرد کارآزمای کهن سال و پرورده و پخته رای .سعدی (بوستان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود