گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پر نویسه گردانی: PR پر. [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ واسال بزرگ پادشاه (از دوازده پر شارلمانی ). || عضو شورای عالی فرانسه از 1815 تا 1847م . || عضو مجلس لُردهای انگلستان . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی ده پر ده پر. [ دَه ْ پ َ ] (ص مرکب ) دهبرج . ده پره . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ده پره شود. سی پر سی پر. [ پ ُ ] (ص مرکب ) ماه که سی روز تمام است . (یادداشت بخط مؤلف ). ته پر ته پر. [ ت َه ْ پ ُ ] (ص مرکب ) تفنگ و توپی که ته آن را باز کرده باروت و گلوله در وی گذارند. (ناظم الاطباء). مقابل سرپر. تفنگ که در آن ف... آق پر آق پر. [ پ َ ] (ص مرکب ) (از ترکی ِ آق ، سفید + فارسی ِ پر، رگ ِ خُرد) نام قسمی چای که دارای رنگ روشن و طعمی تلخ تر و بوی خوش است . شب پر شب پر. [ ش َ پ َ ] (نف مرکب )شب پرنده . پرنده در شب . || (اِ مرکب ) به معنی شب پره و شب پرک یعنی مرغ عیسی و خفاش است . (از مجموعه ٔ مترادف... شش پر شش پر. [ ش َ /ش ِ پ َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نوعی از گرز آهنین که دارای شش پهلو می باشد. (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). چوب دس... گل پر گل پر. [ گ ُ ل ِ پ َ ] (اِ مرکب ) ۞ درختچه ای است زینتی و زیبا که در تهران و شیراز و شهرهای دیگر در باغستانها یافت میشود. گل پر یا درخت پر ر... پر غو این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. پر شم این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. چپ پر چَپِ پُر: قدرتمندی, با نفوذی, توانگری یا ثروتمندی. مثال: فلانی چپش پره. می تواند به معنی 'قابلیت داشتن برای انجام امور سخت' یا 'توانایی... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود