پرواذ
نویسه گردانی:
PRWʼḎ
پرواذ. [ پ َرْ ] (اِ مرکب ) نشیمن گاه . بدواز. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). و شاید این صورت مصحف پدواز و بدواز باشد.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
گران پرواز. [ گ ِ پ َرْ ] (ص مرکب ) آنکه پرواز بدیر کند. (آنندراج ). دیرپرواز. دیرگذر : در این بستان سرا خود را چنان صائب سبک کردم که رنگ چهره...
کوتاه پرواز. [ پ َ ] (ص مرکب ) کوته پرواز. مرغی که به ارتفاع کم پرواز کند. (فرهنگ فارسی معین ) : مروت نیست سبقت جستن از کوتاه پروازان وگرن...
پرواز گرفتن . [ پ َرْ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) پریدن : عنان تافت بر کین برآمد ز جای بدانسان که پرواز گیرد همای .فردوسی .