اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پرواز کردن

نویسه گردانی: PRWʼZ KRDN
پرواز کردن . [ پ َرْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پریدن . طیران :
بهوا درنگر که لشکر برف
چون کنند اندرو همی پرواز
راست همچون کبوتران سفید
راه گم کردگان ز هیبت باز.

آغاجی .


برآمد ابر پیریت از بناگوش
مکن پرواز گرد رود و بگماز.

کسائی .


صواب آن است که در اوج هوا پرواز کنی . (کلیله و دمنه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.