گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پرهیختن نویسه گردانی: PRHYḴTN پرهیختن . [ پ َ ت َ ] (مص ) پرهختن . فرهیختن . فرهنجیدن . ادب کردن : هست یاقوت بهرمان ، پرهیخت ادب آمد که دیو از او بگریخت . (صاحب فرهنگ منظومه از جهانگیری ).|| پرهیز کردن .احتراز کردن . دور شدن . || رها کردن . || خالی کردن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود