گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پریشان حالی نویسه گردانی: PRYŠAN ḤALY پریشان حالی . [ پ َ ] (حامص مرکب ) اضطراب . بدحالی . بدبختی . تنگدستی . تبه روزگاری : دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی . سعدی .|| ملالت . دلتنگی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود