اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پریشانی

نویسه گردانی: PRYŠANY
پریشانی . [ پ َ ] (حامص ) پراکندگی . پاشیدگی . تفرقه . تفرق . تَبدّد. تَذَعذُع :
چون بدو بنگری آنگاه بصلح آید
این خلاف از همه آفاق و پریشانی .

ناصرخسرو.


آبادی میخانه ز ویرانی ماست
جمعیت کفر از پریشانی ماست .

خیام .


وجودت پریشانی خلق از اوست
ندارم پریشانی خلق دوست .

(بوستان ).


تو کی بدولت ایشان رسی که نتوانی
جز این دو رکعت و آنهم به صد پریشانی .

سعدی .


|| آشفتگی . شوریدگی . اختلاط. ژولیدگی . بی نظمی . بی ترتیبی . || اضطراب . تشویش . بیقراری :
عارفان گرد نکردند و پریشانی نیست .

سعدی .


غم موجود و پریشانی معدوم ندارم
نفسی میزنم آسوده و عمری بسر آرم .

سعدی (گلستان ).


|| فقر. تنگدستی . تهی دستی . بی چیزی . بی سامانی .
- پریشانی حواس ؛ ناجمعی و تفرقه ٔ حواس . پراکندگی فکر.
- پریشانی خاطر ؛ اضطراب . تشویش . آشفتگی خاطر. دلتنگی :
پریشانی خاطر دادخواه
براندازد از مملکت پادشاه .

(بوستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
پریشانی اندیشه. اغتشاش فکری. اغتشاش هر چیزی است که بر تمرکز و قدرت تفکر اثری منفی دارد و می تواند منشاء درونی یا بیرونی داشته باشد. موفقیت نیازمند است...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.