پس آمدن
نویسه گردانی:
PS ʼAMDN
پس آمدن . [ پ َ م َ دَ ] (مص مرکب ) پس آمدن با...؛ غلبه کردن بر. حریف شدن به .برابری کردن با : من از پس او برنمی آیم .
- پس آمدن (مطلق ) ؛ بازگشتن .
- امثال :
سکه ٔ شاه ولایت هرجا رود پس آید .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
پای پس آمدن . [پ َ م َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از گریختن و هزیمت شدن و کم آمدن از حریف خود باشد. (تتمه ٔ برهان قاطع).