پس افکندن
نویسه گردانی:
PS ʼFKNDN
پس افکندن . [ پ َ اَ ک َ دَ / دِ ] (مص مرکب ) چیزی از درآمد خود ذخیره کردن . اندوخته ساختن . ذخیره کردن . || تأخیر. بعقب انداختن . || میراث گذاشتن . (برهان قاطع). || پس افکندن کار را، مساوَفه .
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
پس پشت افکندن . [ پ َ س ِ پ ُ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب )فراموش کردن . اِظهار. اظّهار. تظهیر. || ترک گفتن . مهمل گذاردن . اهمال کردن . از دست نهاد...
پس گوش افکندن . [ پ َ س ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از فراموش کردن باشد. (برهان قاطع). فراموش کردن . (فرهنگ رشیدی ). گذراندن هنگام در کا...