گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پس انداز نویسه گردانی: PS ʼNDʼZ پس انداز. [ پ َ اَ ] (ن مف مرکب )ذُخر. ذخیره . پس افکند. پس اوگند. یخنی . نهاده . چیز نهادن کرده . اندوخته . الفغده . دست پس . پس دست . پستائی .- صندوق پس انداز ۞ ؛ صندوقی که در آن نقد حاصل از صرفه جوئی در خرج نهند. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی پس انداز کردن پس انداز کردن . [ پ َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یخنی نهادن . ذخیره کردن . اندوختن . پس دست نگاه داشتن . پستائی کردن . پس افکندن . اذّخار. حساب پس انداز حساب پس انداز. [ ح ِ ب ِ پ َ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حسابی مخصوص که در بانکها برای تشویق مردم به صرفه جوئی و پس انداز کردن و ثروت اند... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود