پس اندوز
نویسه گردانی:
PS ʼNDWZ
پس اندوز. [ پ َ اَ ] (ن مف مرکب ) پس اندوخته . پس انداز :
گر ملک فریدونت پس اندوز بود
روزت ز خوشی چو عید نوروز بود
در کار خود ار بخواب غفلت باشی
ترسم که چو بیدار شوی روز بود.
وزیر سلطان طغرل بن ارسلان بن طغرل (از تاریخ گزیده ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.