پس دادن
نویسه گردانی:
PS DʼDN
پس دادن . [ پ َ دَ ] (مص مرکب ) بازدادن چیزی را که از کسی گرفته باشند. رد کردن چیزی گرفته از کسی را به او. خریده را بفروشنده بازگردانیدن و بهای داده را ستدن . ردّ. باز او دادن . وادادن . (زوزنی ). استرداد. (زوزنی ). || زهیدن . از برون سوی بیرون دادن به تراوش : این کوزه آب پس میدهد. این مشک نم پس میدهد. || خواندن متعلم درس فراگرفته را نزد مُعلم تا معلم داند که او آموخته است . درس را روان کرده به استاد خواندن . مقابل پیش دادن .
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۱ ثانیه
حساب پس دادن . [ ح ِ پ َ دَ ] (مص مرکب ) روشن کردن حسابدار وضع معاملات را برای مسئول خود. || توضیح دادن و دلیل آوردن برای اعمال . روز ق...
تاوان پس دادن . [ پ َ دَ ] (مص مرکب ) غرامت دادن . || عوض دادن مهمانی و یا چیز دیگر را: فلان تاوان بکسی پس نمیدهد، یعنی همیشه دست بگیر...