پس گرفتن
نویسه گردانی:
PS GRFTN
پس گرفتن . [ پ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) گرفتن چیزی بعد از آنکه داده باشند. بازستدن چیزی که داده باشند. فرازگرفتن . بازگرفتن . واستدن . استرداد (ابداً تسترد ماوهب الدهر فیالیت جوده کان بخلا).
- پس گرفتن بایع سلعة را از مشتری و غیره ؛ بازگرفتن بایع متاع فروخته را از مشتری و ردّ بهای آن .
- پس گرفتن درس ِ طفل و غیره ؛ شنیدن معلم سبق خوانده و آموخته طفل را از طفل .
|| پاداش و بادافراه یافتن . بمکافات رسیدن .
- امثال :
از هر دست بدهی پس میگیری ، یا از هر دست دادی پس میگیری .
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
پس خم گرفتن . [ پ َ خ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) پس سر کردن . روگردانیدن . (از مصطلحات از غیاث اللغات ).
حساب پس گرفتن . [ ح ِ پ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) ۞ وادار کردن مسئول یک بنگاه حسابدار را به روشن کردن حساب .