پشت رو
نویسه گردانی:
PŠT RW
پشت رو. [ پ ُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) وارونه . وارون . واژون . باژگون . باژگونه . اَشن َ: پیراهنت را پشت رو پوشیده ای .
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
پشت رو کردن . [ پ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) وارون کردن بدانگونه که جانب انسی وحشی شود و ابره بزیر و آستر به روی افتد. وارونه کردن جامه و غیر...
پشت و رو یکی . [ پ ُ ت ُ ی ِ ] (ص مرکب ) بی پشت و رو. مُوجَّه . در جامه ها و قماش ها.
پشت و رو کردن . [ پ ُ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مقلوب کردن . منقلب کردن . برگرداندن جامه بصورتی که رو پشت و پشت رو شود.