اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پشت ریش

نویسه گردانی: PŠT RYŠ
پشت ریش . [ پ ُ ] (ص مرکب ) مجروح به ظهر(در ستور). دَبر. (تاج المصادر بیهقی ) :
بر آن صفت که خر پشت ریش را برریش
تفو زنند بتو باد صد هزار تفو.

سوزنی .


مگر کین فرومایه ٔ زشت کیش
بکارش نیاید خر پشت ریش .

(بوستان ).


ادبار؛ پشت ریش کردن ستور را پالان . مُوَقَع؛ پشت ریش شده . جَمَل ٌ مُسَدَّم ؛ شتر پشت ریش که پالان ننهند بر وی تا به شود. تمسیح ، مسح ؛ پشت ریش کردن . مدابره ؛ پشت ریش گردیدن ستور کسی . مسخ ؛ پشت ریش کردن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.