اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پف کردن

نویسه گردانی: PF KRDN
پف کردن . [ پ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دهن را بسته از میان دو لب دم برآوردن و دمیدن برای تیز کردن یا کشتن آتشی یا سرد شدن حارّی . دمیدن . فوت کردن . (در تداول عوام ) :
هر آن شمعی ۞ که ایزد برفروزد
هر آن کس ۞ پف کند سبلت بسوزد.

بوشکور (از لغت نامه ٔ اسدی نخجوانی ).


هر که بر روی مه فشاند تف
یا کند بر چراغ انجم پف .

جامی .


|| آماسیدن . آماهیدن . نفخ کردن . خیز برداشتن چنانکه روی و پشت پای وپشت دست و جز آن . برآمدن . باد کردن . ورم کردن . بالاآمدن : روی بچه پف کرده است . کوکو پف کرد. شامی پف کرد. || مجازاً بمعنی تکبر کردن در تداول عوام .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خر و پف کردن . [ خ ُرْ رو پ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آوازها از گلو و دهان بوقت خواب درآمدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
اخ و پف کردن . [ اَ خ ُ پ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نکوهیدن بسیار. عیب کردن . کراهت نمودن . مکرّر اظهار کراهت از چیزی کردن . اظهار نفرت کردن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.