پل
نویسه گردانی:
PL
پل . [ پ ِ ] (اِخ ) نام دهی از دهستان اوزرود نور مازندران . رجوع به پیل شود.
واژه های همانند
۱۷۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
پل تولکی . [ پ ُ ل ِ ل َ ] (اِخ ) نام پلی درشمال شرقی هرات . (حبیب السیر جزء 3 از ج 3 ص 241).
پل پنجم . [ پ ُ ل ِ پ َ ج ُ ] (اِخ ) بُرگز. پاپ از 1605 تا 1621م .بفرمان وی بنای کلیسای سن پیر را به پایان بردند.
پل جلفا. [ پ ُ ل ِ ج ُ ] (اِخ ) رجوع به پل اﷲوردی خان شود.
پل جوبی . [ پ ُ ل ِ] (اِخ ) و بعضی از مورخین آنرا پل چوبی نوشته اند. این پل برای رفت و آمد هفت دست و آئینه خانه بود و روی این پل جوی آب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
پل موریه (به فرانسوی : Paul Mauriat) (تولد مارس ۱۹۲۵ - وفات ۳ نوامبر ۲۰۰۶) رهبر ارکستر مشهور فرانسوی در سبک موسیقی لایت میباشد. او در ایالات متحده به...
پل چینود یا چینوت(زبان اوستایی|اوستایی]]: Činvat Peretum) پل داوری درگذشتگان در عقاید زرتشتی است.آن را برابر با پل صراط در دین اسلام دانستهاند.
پل چ...
پل بت تا. [ پ ُ ب ِ ] (اِخ ) معاون قونسول فرانسه در موصل بسال 1842م . او بتصور اینکه نینوای قدیم در این محل است در تپه «کویونچیک » برای ...
پل و پخت . [پ ِ ل ُ پ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) قرارهای نهانی دو تن با یکدیگر. مذاکره و قرار و عهد مخفی . قرارداد در خفا. قرارداد نهانی . ساخت و...