اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پلاس آخور

نویسه گردانی: PLAS ʼAḴWR
پلاس آخور. [ پ َ خ ُ ] (اِ مرکب ) توبره :
از تمنای پلاس آخور خاص تو فتاد
بر سر نفس نباتی هوس نشو و نما.

سیف اسفرنگ .


|| مجازاً بمعنی شرم زن :
گرد پلاس آخور دریده نگردم
گنبد سیمین همی خوهد دل و رایم .

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.