اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پل شکستن بر

نویسه گردانی: PL ŠKSTN BR
پل شکستن بر. [ پ ُ ش ِ ک َ ت َ ب َ ] (مص مرکب ) کنایه از محروم ماندن و بی نصیب ۞ شدن باشد. (برهان قاطع). بی بهره گردانیدن . (آنندراج ) :
فلک پل بر دلم خواهد شکستن
کز آب عافیت بوئی ندارم .

خاقانی (از فرهنگ رشیدی )


عاشق محتشم بسی داری
پل همه بر من گدا شکنی .

خاقانی (از فرهنگ رشیدی ).


آسمان پل بر سر آن خاکیان خواهد شکست
کآبروی اندر ره آن دلستان افشانده اند.

خاقانی .


دشمنان از داغ هجرش رسته اند
پل همه بر دوستان خواهد شکست .

خاقانی .


|| بعضی گویند بمعنی غرق کردن باشد. (غیاث اللغاث ).
- پل شکن ؛ خراب کننده ٔ پل :
عمر پلیست رخنه سر، حادثه سیل پل شکن
کوش که نارسیده سیل از پل رخنه بگذری .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.