اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پناه گرفتن

نویسه گردانی: PNAH GRFTN
پناه گرفتن . [ پ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) التجاء. (منتهی الارب ). لَجاء. (دهار). ملجاء. (صراح اللغة). عوذ. عیاذ. معاذ. معاذة. لوذ. لیاذ (تاج المصادر). تعوّذ. استعاذه . عصر. اعتصار. لوث . (منتهی الارب ) :
بدیوار ویران که گیرد پناه .

اسدی .


و اگر خردمند بقلعه ای پناه گیرد و ثقت افزاید البته بعیبی منسوب نگردد. (کلیله و دمنه ). واَل َ الیه والاً و وؤلاً و وَئیلا؛ پناه گرفت به وی . ارفاء؛ پناه گرفتن بکسی . (منتهی الارب ). استذراء؛ پناه گرفتن بکسی . (تاج المصادر بیهقی ). لاق َ به لَیقاً و لیقةً؛ پناه گرفت بکسی . لازَ لیزاً؛ پناه گرفت بکسی . لاز الیه لوزاً؛ پناه گرفت بکسی . اَرَزَت ِ الَحیةء؛ پناه گرفت مار بسوراخ خود. اَوّیت ُ منزلی و الیه تاویةً؛ پناه وجای گرفتم به آن . اِتَوَیْت ُ منزلی و الیه بالأبدال و الادغام و ایتَویَت علی التصحیح ؛ پناه و جای گرفتم به آن . تَاَوّیت ُ منزلی و الیه ؛ پناه و جای گرفتم به آن . عَکد؛ پناه گرفتن بکسی . اعکاد؛ پناه گرفتن بکسی . تَعَصﱡر؛ پناه گرفتن بکسی . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.