پنج نماز. [ پ َ ن َ ] (اِ مرکب ) نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا
: شکر تو بر ما فرض است چو هر پنج نماز
بیشتر گردد هر روز و نگیرد نقصان .
فرخی .
ای مهر تو چون چهار طبع اندر خور
وز پنج نماز شکر تو واجب تر.
مسعودسعد.
زر که ترازوی نیاز تو شد
فاتحه ٔ پنج نماز تو شد.
نظامی .