پودینه
نویسه گردانی:
PWDYNH
پودینه . [ ن َ / ن ِ ](اِ) پونه . پودنه . فوتنج . حبق . نعناع . نعنع. غاغ . (منتهی الارب ). پودنه ٔ بستانی . فودنج . || پودینه ٔ نهری . پودینه جویباری ؛ حبق الماء. حبق التمساح ؛ پونه ٔ متداول امروز. رجوع به پودنه ٔ لب جوی شود. || پودینه ٔ کوهی ؛ سعتر. آویشن . صعتر. پودینه ٔ برّی . رجوع به آویشن شود. صاحب بحر الجواهر آرد: من البقول المعروفة نهری ٌ و بستانی ٌ و بری ٌ و جبلی ٌ.حارٌ یابس ٌ فی الثالثة. یجذب من عمق البدن و یقطع ویجفف و ینفع من الجذام و الفواق و الخفقان و الیرقان و الغثیان و الاستسقاء و هو قوی فی اخراج الاخلاط الغلیظة اللزجة من الصدر و یقطع الباه و یمنع الاحتلام .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.