گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پوز نویسه گردانی: PWZ پوز. [ پُز ] (فرانسوی ، اِ) ۞ پُز. مأخوذ از کلمه ٔ فرانسوی مصطلح در موسیقی . مکثی که برابر یک ضرب باشد. || علامتی که این مکث را برساند. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه واژه معنی پوز پوز. (اِ) ۞ پیرامون دهان . پوزه . بتفوز. فطیسة. فنطیسة. فرطوسة. فرطیسة. ودر لغت نامه ٔ اسدی نخجوانی آمده است : پوز و بتفوز، این هر دو نام بمر... کس پوز انسان زشت و کریه خوش پوز خوش پوز. [ خوَش ْ / خُش ْ ] (ص مرکب ) جانوری که پوزه ٔ زیبا دارد. خوش پوزه . با پوزه ٔ خوب . با پوزه ٔ نیکو. نیکوپوزه : از پی صید آهوی خوشپوزچشم... سنگ پوز دماغه پوز ملوک پوز مُلُوک = آدم ریغو = گدا صورت، غنی مقعد. پوز سفید پوز سفید. [ س ِ ](اِخ ) دهی از دهستان عباداللهی بخش هندیجان شهرستان خرم شهر، واقع در 11 هزارگزی جنوب باختری هندیجان . سر راه فرعی اتومبیل رو... چاه پوز چاه پوز. (اِ مرکب ) قلابی باشد که بدان چیزی که بچاه افتد برآرند. (برهان ) (آنندراج ). مؤلف برهان و صاحب آنندراج ذیل این لغت نویسند: «بج... اردک پوز اردک پوز. [ اُ دَ ] (اِ مرکب ) ۞ نوعی از پستانداران مونوترم ۞ است که جثه اش باندازه ٔ یک خرگوش است و فکّینش بشکل منقار اردک است . در اس... پک و پوز پک و پوز. [ پ َ ک ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پک و پوزه ، از اتباع . بصورت تحقیر، در تداول عوام ، شکل . ریخت . هیأت ظاهری . صورت ظاهر کسی اعم ا... پوز خاوان پوز خاوان . (اِخ ) ناحیتی بجنوب تایمنی در افغانستان . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود