اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پوزش اندرگرفتن

نویسه گردانی: PWZŠ ʼNDRGRFTN
پوزش اندرگرفتن . [ زِ اَدَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) پوزش آغازیدن :
شهنشاه را شاد در بر گرفت
وز آن گفته ها پوزش اندرگرفت .

فردوسی .


و رجوع به پوزش شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.