اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پوست بر پوست

نویسه گردانی: PWST BR PWST
پوست بر پوست . [ ب َ ] (ص مرکب ) تهی و بیمغز و پوچ :
آنکه چون پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچو پیاز.

(گلستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
پوست بر دهل بستن . [ ب َ دُ هَُ ب َ ت َ] (مص مرکب ) از بین بردن . منهدم ساختن : فلک بشادی ما قرعه زد کنون وقتست ز پرده ٔ دل غم پوست بر ده...
پوست بر تن دریدن . [ ب َ ت َ دَ دَ ] (مص مرکب ) پوست بر تن شکافتن : خون ز غیرت بر وجودم پوست بر تن می دردتا لب زخم که را تیغش دگر سیراب...
پوست بر کسی زندان شدن . [ ب َ ک َ زِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در عذاب و رنج بودن از زندگانی : یکی از پوست بیرون آی چون گل که بر من پوست زند...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.