اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پوست کردن

نویسه گردانی: PWST KRDN
پوست کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پوست کندن . پوست باز کردن . سلخ ۞ . باز کردن پوست میوه و جز آن . از پوست برآوردن . || غیبت و بدگوئی کسی کردن . || پوست کردن کتابی ؛ جلد کردن آن . جلد انداختن بدو. پشت کردن آن . مجلد کردن کتاب . تجلید. (زوزنی ). المجلد؛ آنکه کراسه را پوست کند. (مهذب الاسماء). || انیس و محرم ساختن . (برهان قاطع).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
پوست باز کردن . [ ک َدَ ] (مص مرکب ) کندن پوست حیوان یا میوه و درخت و دانه و جز آن . پوست کندن . پوست کردن . سلخ (در حیوان ). ۞ (دهار). تقش...
کتاب پوست کردن . [ ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کتاب پشت کردن . تجلید. کتاب جلد کردن .
پوست بیرون کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پوست انداختن . || تسلیخ . پوست بردن . پوست کندن : دشمنانت را فلک دم داد و بیرون کرد پوست این کند ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.