اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پوستین پیرای

نویسه گردانی: PWSTYN PYRʼY
پوستین پیرای . (نف مرکب ) پوستین دوز. فراء. واتگر :
بخارپشت نگه کن که از درشتی موی
به پوست او نکند طمع پوستین پیرای .

کسائی .


|| و انوری در بیت ذیل از پوستین پیرای معنی مؤدب و مهذب یا عذاب دهنده و شکنجه کننده خواسته است :
گر حسودت بسیست عاجز نیست
اژدها از جواب مارافسای ...
بشب و روزشان سپار که نیست
زین نکوتر دو پوستین پیرای .

انوری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.