اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پوش کردن

نویسه گردانی: PWŠ KRDN
پوش کردن .[ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بوش کردن . کوشش کردن : التجرمز،التجرد؛ پوش کردن در کاری یعنی کوشش . (مجمل اللغة). || پنهان کردن . ذخیره نهادن :
آن دوره گوش خر سر سیکی فروش دزد
از هر خم عصیری دو دوره پوش کرد
یک یک چو چنبردهلش کرد خار خار
بر یاد بوق میره ٔ بوسهل نوش کرد.

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
خس پوش کردن . [ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پوشیدن بر سبیل احتیاط. مخفی کردن . (از شرفنامه ٔ منیری ) (از آنندراج ).
چوب پوش کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با چوب پوشاندن چنانکه سقف خانه ای را با چوب یا تیر بپوشانند. در زیر چوب و تیر پنهان کردن .
تخته پوش کردن . [ ت َ ت َ / ت ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) پوشانیدن سقف و جز آن را با تخته .
سفال پوش کردن . [ س ُ / س ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پوشیدن بام با سفالهایی خاص چنانکه در مازندران و گیلان .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.