گفتگو درباره واژه گزارش تخلف په په نویسه گردانی: PH PH په په . [ پ ِ پ ِ ] (اِخ ) (فلورستان ) ۞ سرتیپ ایتالیائی ، متولد در «سکیلاس » (1780 - 1851 م .). || برادرش ، گیوم وطن پرست و سرتیپ (1782 - 1855 م .). این دو برادر در حکومت آزادی خواه سال 1820 م . شرکت کردند. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی له و په کردن له و په کردن . [ ل ِ هَُپ ِه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) له و لورده کردن . خرد و خاکشی کردن . سخت لِه کردن چنانکه گوشت کوفته در هاون . په به پهلو درآمدن په به پهلو درآمدن . [ پ ِه ْ ب ِ پ َ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) فربه شدن : صد جگر پاره شد ز هر سوئی تا درآمد پهی به پهلوئی .نظامی . په سستاس سوماتوفیلاکس په سستاس سوماتوفیلاکس . [ پ ِ س ِ ] (اِخ ) رجوع به په سست شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود