اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پهنا کردن

نویسه گردانی: PHNA KRDN
پهنا کردن . [ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب )مسطح کردن . هموار کردن . || مجازاً زیر و زبر کردن ، دگرگون کردن . قلع و قمع کردن :
زمین آنکه بالاست پهنا کنم
بدان دشت بی آب دریا کنم .

فردوسی .


- پهنا کردن از بالای چیزی یا کسی ؛ جدا کردن به قطعات آن را در طول :
زمین را ز خون رنگ دیبا کنم
ز بالای بدخواه پهنا کنم .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.