اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پهن کردن

نویسه گردانی: PHN KRDN
پهن کردن . [ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ۞ منبسط کردن . گستردن . باز کردن گستردنیها. گسترانیدن فرش و جز آن . فرش کردن ، انداختن ، چنانکه رختخواب و جز آن . بسط. انفراش . تمهید. گشودن . پهنیدن . اصفاح . (تاج المصادر). تشبیح . (تاج المصادر). فطح . (از منتهی الارب ). اعراض . (از منتهی الارب ) :
گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش .

حافظ.


تصفیح ؛ پهن کردن چیزی . (تاج المصادر). طمل ؛ پهن کردن چیزی یا نان . (منتهی الارب ). تعریض ؛ پهن نمودن چیزی . (منتهی الارب ). || تسطیح . (دهار) (زوزنی ). || عریض ساختن چیزی ، چون قطعات فلزات از زخم پتک . پخت کردن . (در تداول مردم قزوین ). افزودن بر سطح چیزی از هر جانب .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
دام پهن کردن . [ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دام گستردن . دام نهادن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.