اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پهن گشته

نویسه گردانی: PHN GŠTH
پهن گشته . [ پ َ گ َ ت َ/ ت ِ ] (ن مف مرکب ) پهن گردیده . پخت شده . پخچ شده :
سری بی تن و پهن گشته بگرز
تنی بی سر افکنده بر خاک برز ۞ .

ابوشکور.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.