اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پی آوردن

نویسه گردانی: PY ʼAWRDN
پی آوردن . [ پ َ وَ دَ ] (مص مرکب ) دنبال کردن نشان پای . برداشتن ایز : زکریا به آن درخت درشد، ایشان پی همی آوردند چون به آنجا رسیدند،گفتند ندانیم اکنون کجا شد. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
پی کسی آوردن . [ پ َ / پ ِ ی ِ ک َ وَ دَ ](مص مرکب ) رد پای او را تا جائی مشخص دنبال کردن .
پی چیزی را آوردن . [ پ َ / پ ِ ی ِ چی وَ دَ ] (مص مرکب ) رد او را آوردن تا... || دنبال آنرا گرفتن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.