اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیاده کردن

نویسه گردانی: PYADH KRDN
پیاده کردن . [ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ۞ فرود آوردن از اسب یا هر مرکب دیگر. ارجال . (منتهی الارب ). پیاده گردانیدن . از مرکب بزیر آوردن . پائین آوردن از ستور یا کشتی یا اتومبیل یا هر وسیله ٔ نقلیه ٔ دیگر :
پیاده کند ترک چندان سوار
کز اختر نباشد مر آن را شمار.

فردوسی .


- پیاده را فرزین کردن ؛ او را به آخر صفحه ٔ شطرنج رسانیدن و بجای آن مهره ٔ سواری گرفتن .
- سوارها را پیاده کردن (تعبیر مثلی ) ؛ سخت سلیطه بودن (زن )؛ شاهرا از اسپ پیاده میکند؛ سخت سلیطه و بی شرم است .
|| معزول کردن . از کار دور داشتن . برکنار کردن کسی را از شغلی .منعزل ساختن : او را از آن عمل پیاده کردیم ، عزل کردیم . || جواهر برنشانده را از جای بیرون کردن . بیرون کردن گوهر از نگین . برداشتن نگین انگشتری از نگین دان . نگین از انگشتری باز کردن . از نگین دان بیرون کردن احجار کریمه . فص . (از منتهی الارب ). || جدا کردن اجزاء بهم پیوسته ٔ ماشین یا دستگاه یا چرخ یا کارخانه یا توپ و امثال آن برای اصلاح و تعمیر یا نشان دادن اجزاء مرکبه و تعلیم کردن . انفصال قطعات . باز کردن اجزاء بهم پیوسته ٔ آن . مقابل سوار کردن . || در اصطلاح معماران و بنایان صورت خارجی دادن یعنی ساختن و بنا کردن نقشه ای را که مهندس و معمار بر کاغذ رسم کرده است . طرحی را که بر کاغذ است در خارج ساختن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تجسید، ریالیزاتسیون (Realisation) ، مثلاً : پیاده کردن نظامی یا ایدیولوژیئی یا حکومتی یا قانونی و ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.