پیاده نهادن
نویسه گردانی:
PYADH NHADN
پیاده نهادن . [ دَ ن ِ
/ ن َ دَ ] (مص مرکب ) زبون داشتن و عاجز انگاشتن . (برهان ). حقیر و زبون پنداشتن . (آنندراج ). زبون داشتن و اعتنا نکردن . (انجمن آرا). || طرح دادن
: پیاده نهاده رخش ماه را
فرس طرح کرده بسی شاه را.
نظامی .
فرس بفکند جوش من نیل را
رخ من پیاده نهد پیل را.
نظامی .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.