اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پی افشردن

نویسه گردانی: PY ʼFŠRDN
پی افشردن . [ پ َ / پ ِ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پایداری کردن . پافشاری کردن . پای فشردن . استقامت ورزیدن . استوار ماندن :
بیاورد لشکر سوی خوار ری
بیاراست لشکر بیفشرد پی .

فردوسی .


در ستمکارگی پی افشردند
میگرفتند و خانه میبردند.

نظامی .


دگرباره از بخت امیدوار
پی افشرد بر جای خویش استوار.

نظامی .


سکندر دران داوری گاه سخت
پی افشرد مانند بیخ درخت .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
پی غلط افشردن . [ پ َ / پ ِ غ َ ل َ اَش ُ دَ ] (مص مرکب ) پافشاری نابجا کردن : به یکی پی غلط که افشردم رخت هندو نگر که چون بردم .نظامی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.