پی پا
نویسه گردانی:
PY PA
پی پا. [ پ َ / پ ِ ی ِ ] (اِ مرکب ) عرقوب . پی پاشنه . رجوع به پی (بمعنی عصب ) شود: عقبة؛ پی که از آن زه سازند. (منتهی الارب ).
- پی پاخشک ؛ آنکه دیر از کاری بازآید.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
پی و پا درست . [ پ َ / پ ِ ی ُ دُ رُ ] (ص مرکب ) دارای بنیادی استوار.