پیچ افتادن . [ اُ دَ ] (مص مرکب ) (... در کاری )؛ مشکلاتی در راه برآمدن آن پیش آمدن ؛ گره خوردن . جور نشدن . || (... در رسنی ، یا نخی )؛ گره خوردن آن .درهم شدن آن . || (... در امعاء)؛ پیچیدن روده ها. حرکت کردن روده ها از جای اصلی . || (... در معده )؛ از حال طبیعی بگشتن آن
: گر افتد بیک لقمه در روده پیچ
برآید همه عمر نادان بهیچ .
سعدی .