پیچ انداختن
نویسه گردانی:
PYC ʼNDʼḴTN
پیچ انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) به پیچش داشتن . گره انداختن . || به روانی انداختن شکم . به دل پیچه انداختن : این حب ملین دل مرا پیچ انداخت ؛ بدل پیچه داشت .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.